تلنگر...
15 دی 1395 توسط ثمين حقيقي قهنويه
•●﷽●•
○●سر تا پایم را خلاصه کنند؛ میشوم «مشتی خاک»
○●ممکن بود “خشتی” باشد در دیوار یک خانه
○●یا “سنگی” در دامان یک کوه
○●یا اندکی “سنگ ریزه” در عمق اقیانوس…
○●شاید “خاکی” پای یک گل
○●یا حتی “غباری” بر پنجره
☑️اما مرا از این میان برگزیدند :
برای” نهایت"
برای” شرافت"
برای” انسانیت”
☑️و پروردگارم بزرگوارانه اجازه داد برای:
” نفس کشیدن “
” دیدن “
” شنیدن “
” فهمیدن “
○●و ارزندهام کرد بابت نفسی که در من دمید.
☑️من منتخب گشتهام
برای” قرب “
برای” رجعت “
برای” سعادت “
☑️من مشتی از خاکم که خدایم اجازهام داده
به” انتخاب “
به” تغییر “
به” شوریدن “
به” محبت'’
○●افسوس اگر قدر خود نشناسم…